کد مطلب:243958 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

وصیت در یک سوم دارائی یا بیشتر
[319] 1 - كلینی گفته است:

ابراهیم بن محمد همدانی به حضرت علیه السلام نوشت: مرده ای وصیت كرده است از ثلث مالش به مردی مادامی كه زنده است، انفاق شود ولی ثلث را به طور كامل به آن مرد وصیت نكرده است به طوری كه استحقاق ثلث در او منحصر شود، آیا وصی می تواند به این خاطر، ثلث را از او منع كند و از اجرای آن بر آن مرد صرف نظر كند. حضرت فرمود: وصیت میت در مورد ثلث خود به آن مرد نافذ است و نمی تواند ثلث را از او منع كند. [1]

احتمال دیگر: [مرده ای وصیت كرده است از ثلث مالش به مردی مادامی كه زنده است انفاق شود (پس اگر قبل از اتمام ثلث بمیرد باقی ثلث مال ورثه موصی است) ولی ثلث را به طور كامل به او وصیت نكرده (و قید به زنده بودنش كرده لذا اگر مرد، ورثه اش از آن بهره ای ندارند) آیا وصی می تواند ثلث را وقف قرار دهد و از حاصل آن به آن مرد انفاق كند - یا اینكه، آیا وصی می تواند ثلث را از ورثه میت بگیرد و بر آن مرد قرار دهد و اگر مرد به آن برگرداند - حضرت فرمودند: وقف نمی شود - یا اینكه: ورثه از ثلث منع نمی شوند - بلكه وصیت در مورد آن مرد نافذ است (و وصی باید هر روز نفقه آن مرد را از ورثه بگیرد و به او دهد)]. [2] .

احتمال سوم: میت وصیت به اجرا ء ثلث بر آن مرد كرده است نه به اعطاء ثلث و اجراء شامل جلوگیری و منع او از ثلث هم می شود و لذا راوی سؤال كرده كه اگر میت اینگونه وصیت



[ صفحه 240]



كند آیا وصی می تواند ثلث را منع كند حضرت فرمودند نمی تواند منع كند و باید به او اعطاء كند. [3] .

[320] 2 - و نیز گفته است:

از عمرو بن سعید نقل شده كه گفت: برادر «رومی بن عمر» وصیت كرد كه تمام دارایی اش، به امام جواد علیه السلام برسد؛ عمروبن سعید گفت: رومی به من خبر داد كه وصیت برادرش را، پیش امام جواد علیه السلام نهاده و عرض كرده است: این، وصیت برادرم به شماست و شروع به خواندن آن كرده كه امام جواد علیه السلام به او فرمود: دست نگهدار؛ سپس فرمود: این مقدار، را به من بیاور و فلان مقدار به تو بخشیدم.

رومی گفت: وقتی به وصیت نامه مراجعه كردم دیدم حضرت ثلث ما ترك را تصرف فرموده است؛ رومی گفت: به حضرت عرض كردم: دستور فرمودی كه ثلث را، برایتان بیاورم و دو سوم را به من بخشیدی؟

فرمود: آری؛ عرض كردم: ثلث را می فروشم و بهایش را تقدیم می كنم؟

حضرت فرمود: نه،تا می توانی چیزی نفروش و هر اندازه می توانی، برایم بیاور. [4] .

[321] 3 - شیخ طوسی گفته است:

از عباس بن معروف روایت شده كه گفت: محمد بن حسن بن ابی خالد، غلامی داشت كه در سلامت و اهل معرفت بود و به او، (میمون) می گفتند؛ پس مرگش فرا رسید و مرا (ابوالفضل عباس بن معروف)، وصی خود قرار داد تا تمام دارایی و ما تركش را، تبدیل به پول نقد كنم و خدمت امام جواد علیه السلام بفرستم؛ این در حالی بود كه همسر حامله اش و برادرانش كه همه مسلمان بودند و مادر مجوسی اش، زنده بودند.

وصی میمون گفت: به وصیت او، عمل كردم و پولها را گردآوری نموده، به محمد بن حسن (صاحب غلام) پرداختم و تصمیم گرفتم، شرح وصیت میمون و نیز وارثانی كه باقی گذاشته را، خدمت حضرت بنویسم؛ اما محمد بن بشیر و تنی چند از شیعیان، از من خواستند كه شرح وصیت را برای حضرت ننگارم؛ چه اینكه حضرت نیازی به بدان ندارد و بدون نوشتن هم از



[ صفحه 241]



آن مطلع است؛ ولی من مصمم بودم كه آن را به راستی و درستی، برای حضرت بنویسم؛ لذا نوشتم و همراه پولها، خدمت حضرت فرستادم.

سپس حضرت به حامل نامه و پولها، دستور داد تا یك سوم آن را جدا كرده، تحویل حضرت دهد و دو سوم باقی مانده را، به وصی برگرداند تا به ورثه میمون تسلیم نماید. [5] .

[322] 4 - و نیز گفته است:

از عباس بن معروف روایت شده كه گفت: غلام محمد بن حسن، از دنیا رفت و در حالی كه خواهری از خود باقی گذاشت، تمام دارایی اش را برای امام جواد علیه السلام وصیت كرد.

راوی گفت: اموال او را فروختم كه بالغ بر هزار درهم شد و خدمت امام جواد علیه السلام گسیل گردید؛ راوی گفت: در نامه ای كه خدمت حضرت نوشتم، اطلاع دادم كه متوفی، تمام دارایی خود را برای حضرت وصیت نموده است.

امام جواد علیه السلام یك سوم آنچه خدمتشان فرستاده بودم را، گرفتند و باقی آن را بر گردانیده، دستور دادند كه به وارث متوفی تحویل دهم. [6] .

[323] 5 - و نیز آورده است:

از عباس بن معروف با واسطه روایت شده كه گفت: در نامه ای، خدمت امام جواد علیه السلام نوشتم: فدایت شوم! همانا زنی كه همسر و فرزند دارد، زن دیگری را وصی خود قرار داد و پانصد درهم، در اختیارش گذاشت و به او سفارش كرد، قسمتی از آن را به بعض دخترانش بدهد و باقی آن را، تسلیم امام علیه السلام نماید.

حضرت در جوابم نوشت: یك سوم آن را، برای من بفرستد و باقی مانده را، همانگونه كه خدای متعال سهم ورثه را تعیین فرموده، میان آنها قسمت نماید. [7] .

[324] 6 - كلینی گفته است:

از علی بن مهزیار اهوازی روایت شده كه گفت: امام جواد علیه السلام به «جعفر» و «موسی» نوشتند: و در آنچه به شما دستور دادم كه به فلان امر شهادت و گواه بگیرید، موجبات نجات شما در آخرتتان و اجرای وصیت پدرانتان و احسان و خیراتی از جانب شما برای آنان، وجود



[ صفحه 242]



دارد و بپرهیزید از اینكه در وصیت آنان، تبدیل و تغییری ایجاد كنید كه دست آن دو نفر، از دنیا كوتاه است - خدای متعال از آن دو، راضی و خشنود باشد -؛ در حالی كه وصیت آن دو، بر گردن شما است.

خدای متعال در كتاب خود قرآن، راجع به وصیت فرموده است: (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم) [8] «پس كسانی كه بعد از شنیدنش، آن را تغییر دهند؛ گناه آن، تنها بر كسانی است كه وصیت را تغییر می دهند؛ خداوند شنوا و دانا است.» [9] .

[325] 7 - طوسی آورده است:

از ابراهیم بن محمد همدانی روایت شده كه گفت: در نامه ای خدمت حضرت نوشتم: كسی وصیتهای خود را، بر ورقی نگاشته است؛ آیا واجب است وارث او، آنچه را به خط خود نوشته است، انجام دهد؛ در حالی كه دستوری هم نداده است؟

حضرت در پاسخ نوشت: اگر فرزندانش تمام آنچه در نوشته ی پدرشان می یابند تأیید و تنفیذ و عمل كنند (واجب است ولی اگر تمام آن را تأیید و تنفیذ و عمل نكنند واجب نیست به آن عمل كنند).



[ صفحه 243]




[1] ر. ك: الحدائق الناظرة، ج 22: ص 640.

[2] ر. ك: مراة العقول، و پاورقي كافي.

[3] ر. ك: من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 239.

[4] همان: 7 ح 4.

[5] تهذيب الاحكام 9: 198 ح 790.

[6] همان: 242 ح 937.

[7] همان: ح 938.

[8] بقره: 2 \ 181.

[9] كافي 7: 14 ح 3.